نشانه
راهبی کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صدای گوش خراش یک جنگجوی سامورایی به هم خورد:« پیرمرد، بهشت و جهنم را به من نشان بده!»
راهب به سامورایی نگاهی کرد و لبخندی زد. سامورایی از این که می دید راهب بی توجه به شمشیرش فقط به او لبخند می زند، برآشفته شد، شمشیرش را بالا برد تا گردن راهب را بزند!
راهب به آرامی گفت:« خشم تو نشانه ای از جهنم است.»
سامورایی با این حرف آرام شد، نگاهی به چهره راهب انداخت و به او لبخند زد.
آنگاه راهب گفت:« این هم نشانه بهشت!»
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
الــان دلتـــ كدومشــو ميخواد؟!! | 3 | 533 | love |
مهم خاطره ها به ایران سایت انتقال یافت | 0 | 254 | khatereha |
اعدام در خوابگاه دانشجویان | 4 | 554 | love |
خاطرات واقعی | 2 | 437 | love |
هنر نمایی برفی | 2 | 400 | khatereha |
عجب | 1 | 314 | khatereha |
دنیای بزرگ آدمهای کوچک | 0 | 269 | bigharar |
وای باران باران | 1 | 312 | khatereha |
عشق شیشه ای | 1 | 364 | khatereha |
واقعا عجیبه ..........یامحمد (ص) | 1 | 350 | khatereha |
خیلی سخته... | 0 | 340 | bahar1392 |
تنهایم | 0 | 252 | bahar1392 |
چگونه با یک لیوان آب، عسل اصل را بشناسیم | 1 | 326 | bahar1392 |
۱۰ درس مهم زندگی که آدم ها خیلی دیر یاد می گیرند | 1 | 329 | bahar1392 |
اخه چراااااااااااا | 1 | 341 | bahar1392 |